سرمایه خارجی و نيروی داخلی رونق بازار استارت آپی در ایران
مهدی نایبی، مدیر جوان استارت آپ الوپیک در گفت وگو با «قانون» مطرح کرد :
هر جاي دنيا كه برويد اگر جايگاهتان را بتوانيد محكم كنيد خيلي از مشكلات از بين ميرود
همانطور كه سرمايهگذار حرفهاي براي حوزه استارتآپي نداريم، افرادی كه تجربه اجرايي در حوزه استارتآپي داشته باشند، نداريم
همه فعالیت های مربوط به برنامه نویسی، نرم افزاری و سخت افزاری شرکت در داخل کشور و توسط مهندسان ایرانی انجام شده است
در همين دو، سه ماه اخیر با بخش هایی مانند بچههاي آسمان، حامیان بیماران ای بی همکاری کرده ایم که به صورت رايگان برايشان جابهجايي داشته باشیم
خطر استارتآپها اين است كه در حالت رشد اگر پول به موقع به شما نرسد، خفه مي شويد و شخص ديگري از رشدي كه شما ايجاد كردهايد، سوءاستفاده ميكند
طلایی ترین فعالیت اقتصادی– اجتماعی سال های اخیر در ایران بدون شک به استارتآپها اختصاص دارد که با وجود نوپابودن توانسته اند اثرات خوبی را بر زندگی اجتماعی بگذارند. استارت آپها که بسیاری از شهروندان آنها را در قالب اپلیکیشنهای خدماتی روی گوشیهای تلفن همراه میشناسند، توانستهاند جایگاه خوبی را در بازار ایران پیدا کرده و عادتهای روزانه شهروندان را تغییر دهند. یکی از این استارتآپهاي فعال و اثر گذار، «الو پیک» است که خدمات حمل و نقلی و جابهجایی گستردهای را در شهر شلوغ تهران به شهروندان می دهد. الو پیک توانسته با پتانسیل موجود در شبکه حمل و نقل موتوری تهران که بخش مهمی از ترددهای معابر تهران را تشکیل می دهند، بخشی از نیازهای روزانه شهروندان به جابه جایی کالا را پاسخ گفته و اثرگذاری اقتصادی و اجتماعی مناسبی را در یک سال فعالیت خود بر جای بگذارد. این استارتآپ موفق را اما یک جوان نخبه ایرانی که سالها در ایران نبوده، مدیریت می کند که اکنون با تعدادی از شرکای علمی و اقتصادی خود، بنیان خوبی برای استفاده از توان و ظرفیت دانشی جوانان گذاشته است. «مهدی نایبی» در گفتوگو با «قانون»، از تلاش ها برای بهبود ارائه خدمات به شهروندان ایرانی گفت و مسئولیت بالای اجتماعی بنگاههای اقتصادی و خدماتی را مهم ارزیابی کرد. در ادامه ، گفت وگوي «قانون» با این جوان نخبه ایرانی را می خوانید:
ابتدا درباره اینکه چطور شد ايده الوپيک به ذهن شما رسيد و سبب شد به حوزه استارت آپ ها بياييد و سرمايهگذاري كنيد، توضیح دهید؟
باید بگویم اصلا در ايران نبودم و شايد يكي از دلايلي كه توانستيم الوپيك را به اين سرعت راه بيندازيم و تا كمتر از يك سال بتوانيم از هيچي، شركتي را بسازيم، این بود که تجربه ای را در خارج از ایران داشتیم. يك خصوصيت شركت ما اين است كه خودم و شريكم، هر دو تجربه استارت آپي خوبي در انگليس داشتيم و شريكم در ايران و فرانسه، فعال در حوزه استارتآپ بود. من هميشه ميگويم كه دليل موفقيت يا شكست استارتآپها كمبود يا داشتن تجربه در عمل است. در کار استارتآپ، بايد زمان کارتان عالي باشد و هر ايدهاي كه ميخواهيد راه بيندازيد، بايد بازار آن آماده باشد، رقابت به آن صورت هنوز درست نشده باشد و نهايتا بايد تقاضای لازم باشد. برای راه اندازی الوپيك، همه چيز سرجایش بود و زماني كه ميخواستيم الوپيك را راه بيندازيم، مقطع زمانیمان از دو نظر خيلي خوب بود. يكی اينكه موجي كه اسنپ و تپسي راه انداخته بودند،را پشتش سوار شديم؛ يعني هم از نظر قانوني و مشكلاتي كه با شهرداري و اتحاديه داشتند ما خيلي از آنها ياد گرفتيم و جلوي خيلي از دردسرهاي اوليه را توانستيم بگيريم و تمركز كنيم روي خود كار. از طرفي براي توضيح دادن بيزينس هم كارمان خيلي راحت شده بود. براي اينكه هر كسي را ميديديم، ميگفتيم كارمان مثل اسنپ است براي پيك! دقيقا سال گذشته در ماه دي سيستم را راه انداختيم و شهروندان تا فهميدند سيستمي داريم كه به سرعت بسته را ميرساند و آنلاين است، خيلي موضوع سريعتر از آنچه ميتوانست رخ دهد، جا افتاد. من انگليس بودم در خيلي جاي دنيا كانسپتهايي را كه موفق شده بودند در نظر داشتيم. ايران آن زمان هم از نظر زيرساخت اينترنتي در حال پيشرفت بود و از هيچی رسید به تري جي و فورجي! از نظر تعداد گوشيهاي هوشمند رسيديم به بيشتر از ۵۰ درصد شهروندان در تهران و تجربه استفاده از اپليكيشنهاي مختلف نیز بین مردم در حال شکل گیری بود. بنابراين همه چيز آماده بود و فقط لازم بود ببينيم كجا تهرانيها مساله داشتند كه ما ميتوانستيم با يك سيستم آنلاين حل كنيم. الگوي ما هميشه شركتي در اندونزي است. این شرکت در سه سال و نيم فعالت، تقريبا يك ميليون پيك موتوری دارد که روزانه سه ميليون جابهجايي انجام می دهد.
الان ظرفیت شما به لحاظ نيروي كاري چقدر است و چه تعداد پيك در مجموعه الوپیک فعاليت ميكنند؟
در ابتدای کار، تعداد ۵۰ تا ۶۰ پيك ثابت شروع به همکاری با ما کردند که همین تعداد کم اما با لباس و باكس مشخص، برای معرفی خدمات مجموعه خيلي تاثيرگذار بود. چون در شهر ميچرخيدند، شهروندان ميديدند و درخواستها بالا ميرفت. خيلي سريع شروع به ثبت نام پیکهای موتوری جدید كرديم. ما سال پيش دفتر ثبت نام اوليهمان در ميدان ونك برج آسمان بود که در آنجا روزانه ۱۰نفر در ماه ثبت نام ميكردیم و الان روزانه ۴۰۰ نفر ثبت نام ميكنيم! فكر ميكنم الان حول و حوش ۳۵۰۰۰ پيك در تهران داريم که با اين پيكها طبيعتا ده ها هزار درخواست انجام ميشود. در بخش اداری نیز تقريبا ۱۸۰ نفر نيرو داريم. همه فعالیت های مربوط به برنامه نویسی، نرمافزاری و سخت افزاری شرکت نیز در داخل کشور و توسط مهندسان ایرانی انجام شده و حتي توليد ژيلهها و باکس های موتورسواران نیز داخلی است.
يكي از مسائل و مشكلاتي كه استارتآپها در ايران به خصوص در حوزه حمل و نقلي دارند، مسائل امنيتی و حفاظتی است. شما اين را چطور توانستيد حل كنيد ؟
این موضوع سه بخش دارد. بخش اول اينكه از اولين روز كه سيستم را راه انداختيم، اپليكيشن الوپيك يا سايت الوپيك شايد پنج درصد وقت و انرژي ما را گرفته ۹۵درصد راه انداختن سيستم نظارتی بر پیک ها بود. اینکه به صورت زنده دقيقا بدانيم پيكمان كجاست، بسته را كي برداشته و كجا قرار است آن را تحویل دهد. اگر تاخير داشته باشد، سيستم وارنينگ داريم كه به ما اطلاع ميدهد پیک بايد پنج دقيقه قبل به مقصد ميرسيد كه نرسيده و بلافاصله آن را پیگیری میکنیم. سيستم پشتيباني و پيگيريمان اينقدر قوي است كه پيكها ميدانند حتي دلشان بخواهد از مسير خارج شوند يا تاخيري باشد، ما ميفهميم و يك احساس كنترل ۱۰۰درصدي دارند. يعني ميدانند كه سيستم الوپيك را نميشود دور زد. از نظر مدركي هم طرف وقتي ميرسد دفترثبت نام از آنها يك سري مدرك مانند اصل شناسنامه و كارت ملي، سفته و امضاي ضامن، اصل كارت موتور را می خواهیم و سوءپيشينه و عدم اعتياد ميگيريم.
به هر حال در اين جابه جايي ها میتواند موضوعاتی مانند جابهجایی مواد مخدر، مشروبات، کالای قاچاق و … نیز اتفاق بیفتد. مكانيزم شما براي كنترل اينها چيست؟
طبيعتا ما يك سيستم آموزش داريم. هر كس كه ميآيد برای ثبت نام توضیحات لازم را می دهیم. اپليكيشن نرمافزار ما براي موتورسواران، قسمت وارنينگ دارد كه روي دكمه فشار ميدهند و براي پشتيباني ما مسيج ميآيد كه اتفاقي افتاده و آن اتفاق هر چيزي مي تواند باشد، بسته دزديده شده يا طرف افتاده مرده! درباره مواد مخدر مستقيما با پليس رابطه داريم كه آنجا توضيح ميدهد اين شخص كيست و ما ميدانيم بسته از كجا برداشته شده و به كجا قرار است برود. شماره مشتري ، شماره پيك و شماره مقصد را در اكثر مواقع داريم و خيلي سريع قابل پیگیری است.
در يك سال گذشته با چه تعداد از موارد اینچنیني برخورد کردید که جابه جایی های غیر قانونی را به دنبال داشته است؟ آيا درصد این جا به جایی ها قابل توجه است؟
طبيعتا همه جا به جایی های خلاف را متوجه نمی شویم. موتورسوار خودش بايد احساس كند يك اتفاقي دارد ميافتد. مطمئنا روزانه اتفاقاتی هم ميافتد كه ما متوجه نميشويم اما به طور کلی درصد جابهجایی های مورد دار بسیار ناچیز است.
قطعا در اين يك سال متوجه شديد موتورسوارهايي كه براي شما فعاليت ميكنند به دلايل مختلف جزو ضعيفترين بخشهاي اين مملكت هستند و معيشتشان از طريق موتور ميگذرد. اينجا بحث مسئوليت اجتماعي مطرح می شود و اینكه شما در مقام كارفرما به عنوان كسي كه سالها در خارج زندگي كردهايد، يك سري وظايف در مقابل نیروی کاری تان داريد كه اينها نانوشته است. الوپيك آيا براي اين قضيه منشوري تهيه كرده است و خودش را مسئول ميداند اين افراد را كه جزو ضعيفترين افراد جامعه اند در مواردي غير از آنچه مربوط به دستمزدهاي روزانه است ،پوشش دهد و از آنها حمايت كند؟
دقیقا همین طور است. ما با تعداد پيكي كه در سيستم فعال داريم، قدرت زيادي داريم که با گروهها و شركتهاي مختلف مذاکره کرده و برايشان موقعيت ايجاد كنيم. اکنون با بعضي از شركتهاي بيمه صحبت شده كه بيمه موتورسیکلت ها ارزانتر باشد، یا با بانكها صحبت كرديم تا برای رانندگان پیک وام ايجاد کنند. يك تيم رفاهي داريم كه كارش اين است ميرود با رستورانها يا فروشگاهها، استخرها، كتابفروشيها برايشان قرارداد ميبندد تا راننده پیک با كارت الوپيك برود و همراه با خانوادهاش از مزایای آنجا استفاده کند. ما براي رانندگان يك سيستم ایجاد کرده ایم که هر درخواستي انجام ميدهند، امتياز جمع ميكنند و اين امتياز را ميتوانند به جنس یا سرويس تبديل كنند . همه هدفمان این است که جايگاه پيك موتوري را در ذهن مردم عوض كنيم. الان در شبکه اجتماعی مان به شکلی درباره رانندگان پیک حرف ميزنيم و برایشان ويدئو ميسازيم كه خودشان ميگويند ما با لباس الوپيك ميرويم و ابایی از کار با موتور نداریم.جالب بود زماني كه کار را شروع كرديم، براي خيلي از موتورسوران، اين شغل دوم بود كه نميخواستند باكس الوپيك را داشته باشند. رانندگان می گفتند نميخواهیم خانمم يا همكارانم بدانند كه من پيكم! اما به خدمات اجتماعی و تصویر مثبتی که در این مدت از خدمات حمل و نقلی با موتور در الوپیک ایجاد شده ، شوقشان برای فعالیت با مشخصه های الو پیک بسیار زیاد شده است.
در اين مدت با نهادهاي اجتماعي، انجياوها، تشكلها و بخشهايي كه ميتوانند فعاليتهاي عامالمنفعه داشته باشند، وارد مذاكره شده ايد كه بتوانيد به عنوان يك بنگاه اقتصادي، يك سري خدمات اجتماعي به آن بخشها بدهيد؟
بله شروع كرديم. البته شركت هنوز سنش خيلي كم است ولي در همين دو سه ماه اخیر با بخشهایی مانند بچههاي آسمان ، حامیان بیماران ای بی همکاری کرده ایم که به صورت رايگان برايشان جابجايي وانت و پیک داشته باشیم.با كميته امداد صحبت كرده ايم كه بخشی از مددجوهایشان را به عنوان پيك موتوري فعال کنیم و البته با شهرداری تهران نیز صحبت کرده ایم که در پروژه های مربوط به شهر هوشمند بتوانیم فعالیت اثر گذار داشته باشیم.
يكي از حواشي فعاليت استارتآپها در ايران اين است كه به تعداد كساني كه نخبه هستند، دور هم جمع ميشوند و فعاليتي را راه مياندازند ولی بعد از يك مدت به خاطر گسترده شدن فعاليت يا رقبايي كه پيش مي آيد، کارشان با شکست مواجه می شود و اصطلاحا ورشكست ميشوند . علت این موضوع چیست و آیا فکر میکنید روزی ورشکسته شوید؟
۹۵ درصد مورد هاي استارتآپي قطعا بايد شكست بخورند. البته شكست خوردن قطعا ورشكستگي نيست و طرف شركت موفقي داشته ولي رقبا آمده اند و ديگر مثل سابق پيشرفت نكردهاند. هر جاي دنيا كه برويد اگر جايگاهتان را بتوانيد محكم كنيد خيلي مشكلات از بين ميرود. ما بيشتر نگرانيمان اين است كه چطور ميتوانيم رشدمان را جلو ببریم. مشكل اصلي استارت آپها در ايران شاید نبودن گزينههاي سرمايهگذاري است و خيلي محدود است كه بتوانيد براي رشد پولي بگيريد! در اندونزي صندوقهاي سرمايهگذاري از آمريكاييها، چينيها و اروپاييها پول گرفتند ولي در ايران ما دسترسي اينچنيني نداريم، صرفا چهار يا پنج تا شركت هستند كه ميتوانند در حوزه اينترنت سرمايهگذاري كنند كه نه فقط كافي نيست بلكه يك حالت انحصاري هم ايجاد ميكند. خطر استارتآپها اين است كه در حالت رشد اگر پول به موقع به شما نرسد، خفه مي شويد و شخص ديگري از رشدي كه شما ايجاد كرديد، سوءاستفاده ميكند. کاری که اسنپ کرد و از بازار تپسی برای خود استفاده کرد! ما الان تصميمان اين است كه نميخواهيم سود داشته باشيم چون كل درآمدي كه داريم را برميگردانيم به سيستم تا پشتوانه ای برای کار باشد.
به جز سرمايهگذار كه مهمترين مشكل فعاليت استارتآپها در ايران است ، مشكل ديگري هم هست که پیش روی استارت آپها باشد؟
اینجا دو موضوع داريم. يكي اينكه همانطور كه سرمايهگذار حرفهاي براي حوزه استارتآپي نداريم، افرادی كه تجربه اجرايي در حوزه استارتآپي داشته باشندهم نداريم. اين دليلش ساده است. هر جاي ديگري برويد يك نسل سوم حتي دارند كارهاي تكنولوژي را راه مياندازند اما در ايران چنین موضوعی را نداريم. موضوع ديگر، نبودن يا سخت بودن دسترسي استارتآپهاي ايراني به سرويسهاي خارجي است. ماجراي اپ استور و پاك كردن اپليكيشنهاي استارتآپهاي موفق يك چيز وحشتناكي بود. ما همه موضوعات را درنظر داشتيم و هر خطری را پیش بینی می کردیم كه شايد اتفاقي بيفتد ولي اينكه يك روز از خواب بلند شويم و ببینيم اپل به ما ايميل زده كه حسابمان را پاك كرده، هيچوقت در نظر نگرفته بوديم. این موضوع لطمه شديدي به ما زده بود. بنابراين براي سيستمهايي مثل ما كه روزانه درخواست های زیادی برای خدمات داريم اتفاق هایی مانند اپ استور بسیار هزینه بر است.
وضعيت حمايت دستگاههاي دولتي مانند وزارت فناوري و ارتباطات، شهرداري، بخشهاي مختلف كه سياستگذار هستند از استارت آپ ها چگونه است؟
برای الو پیک که بسیار مثبت بود. مثلا معاونت علمي و فناوري رییس جمهور خيلي سريع گواهی علمی مارا تایید کرد و ساختمانی كه در خیابان مطهري برای موتورسواران گرفتيم، كاربري مسكوني داشت اما توانستیم در آن كار اداري انجام دهيم. شايد همین موضوع كافي باشد براي حمايت از یک استارت آپ. بنابراين حمايت وجود دارد. البته به صورت ساده و عادي كه اتفاق نميافتد. رفتيم دو ماه جنگيديم ولي نهايتا حل شد.
اگر يك استارتآپ بخواهد در ايران فعاليتش را استارت بزند، حداقل سرمايه مالي و علمي كه نياز دارد، چيست؟
برای سرمایه علمي، استارتآپ را هر جا بخواهيد راه بيندازيد بايد حداقل يك تيم دو نفره باشيد. ما در ايران فرهنگ انفرادي داريم. هميشه يك تيم دونفره بايد باشد که يك نفر موضوع روزمرگي و بيزنسي را دنبال کند و يك نفر دیگر موضوعات فني را. یعني اگر نيروي فني را نداشته باشيد موفق نميشوید. دوم از نظر مالي بستگي دارد به تيپ بيزينس، ولي اگر بخواهيم عددي بگذاريم حداقل سرمايه ۲۰۰ يا ۳۰۰ ميليون تومان است.
اگر مسير فعاليت استارتآپها را در همه جاي دنيا از صفر تا ۱۰۰ درنظر بگيريم، استارتآپهاي ايران در قياس با كشورهاي پيشرفته در کجای این مسیر قرار دارند؟
اگر مقايسه كنيم با امريكا كه شايد پنج هستيم، ولي اگر با هندوستان مقايسه كنيم يا كشوري مثل اندونزي و برزيل ۲۵ هستيم. بنابراين چيز زيادي نمانده است. در ابتداي راه هستيم . ولي از نظري ايران خيلي نسبت به بازارهاي ديگر جلو است و آنهم اینکه ظرفيت پيشرفت ایران در آینده بسیار بالاست. بازار ايران ميتواند اندازه بازار تركيه باشد و شايد هم بيشتر.
خيلي از بيزينس هايي كه در تركيه نميتوانند كار كنند، در ايران ميتوانند كار كنند و از نظر اقتصادي جايگاه بيشتري داشته باشند براي اينكه رقيب ندارند و ما هم اين اميد را داريم كه بتوانيم بزرگ شويم. الان براي جوانان ايران، استارت آپ در گلدن تايم است براي اينكه اين اتفاق دوباره نخواهد افتاد و روزی خارجي ها اين را ميفهمند و يك جورهايي خود را دخالت خواهند داد.ما سرمایهگذار اوليهمان خارجي و اروپايي بود که هيچ وقت ايران نيامده بود و وقتي بازار ايران و رشد آن را ديد، به شدت علاقه مند شد. بازار استارت آپ ها در ایران بازاری بسیار بکر و قابل سرمایه گذاری است و با توجه به پیشرفت های زیادی که در حوزه های زیرساخت ارتباطات و فناوری اطلاعات کرده ایم، می تواند فرصت خوبی برای بسیاری از جوانان باشد که کارهای بزرگی را خلق کنند.
منبع : www.ghanoondaily.ir
دیدگاه ها