پروندهای برای پسر بدِ آمریکا؛ هارلی دیویدسون
هارلی دیویدسون قرار است موضوع این مطلب ما باشد اما قبل از آن یک سوال از شما دارم! آیا مطلب قبلی ما را درباره موتورسیکلت وسپا خواندهاید؟ پس حتما متوجه شدهاید که وسپا یک موتور سیکلت گوگولی است! اما خب دنیای موتور سیکلت هم مانند هر دنیای دیگری، طرفداران متفاوتی دارد. همه که از موتورسیکلت گوگولی خوششان نمیآید. تصور کنید یک مرد تنومند با کاپشن چرم و سبیلهای تاب داده، سوار وسپا بشود!
خیلی از موتوربازها عاشق موتورهای سنگین و بزرگ هستند و از یک موتور سیکلت کوچک مانند وسپا خوششان نمیآید! موتوری که ابهت داشته باشد و ترس در دل عابرین بیاندازد جوری که خودشان سریع از جلوی راه کنار بروند! بله درست حدس زدید! اسم این موتورسیکلتِ خلاف سنگین، هارلی دیویدسون (Harley-Davidson) است. با الوپیک همراه باشید تا پرونده این پسرِ بد را برایتان رو کنیم.
کمی درباره پسر بدِ آمریکا
در آغاز قرن بیستم، تولیدکنندههای موتور سیکلت به حال خود رها شده بودند و با گذر زمان، تعداد زیادی از آنها ورشکست شدند. تنها یک کمپانی بود که توانست زنده بماند؛ هارلی دیویدسون! موتور سیکلت هارلی دیویدسون قدیمیترین و محبوبترین موتورسیکلت آمریکایی است. هارلی در طول ۱۱۶ سال تولید، موتورهای ماندگار بسیاری ساخته است. با اینکه این کمپانی همیشه تلاش میکند سلیقهها و بازارهای جدید را کشف کند، اما در تمام این سالها هارلی همیشه هارلی باقی مانده و هویت خود را حفظ کرده است.
موتور سیکلت هارلی دیویدسون فراز و نشیبهای بسیاری را پشت سر گذاشت؛ از رکود اقتصادی گرفته تا جنگ جهانی اول و دوم و حضور رقبای سرسخت ژاپنی و انگلیسی. این پسر گردنکلفت از تمام مصائب جان سالم به در برد و تا بالای قله گاز داد و آن بالا ایستاد. حالا از آن بالا ما را میبیند و فریاد میزند: من هاررررلی نیستم! فلسفهای برای زندگیام! من تصویر آمریکا و رویای آمریکاییم!
امروز هارلی دیویدسون نماد خلاقیت و تاریخ آمریکا و یکی از بهترین برند های موتور سیکلت در جهان است. این کمپانی بیش از صد سال است که موتور سیکلت تولید میکند و در این سالها ۳۵ مدل مختلف موتور سیکلت برای طرفداران دو آتشهاش تولید کرده است. اما چه چیزی باعث شده این غول آهنی به تصویر آمریکا تبدیل شود؟! میخواهم داستان موتور سیکلت هارلی دیویدسون را برایتان بگویم؛ یک داستان قشنگ درباره ۴ پسر جوان که دستهایشان خالی بود و چیزی جز رویا و عطش ساختن نداشتند.
هارلی دیویدسون به دنیا میآید
۴ پسر قصه ما در ابتدا قصد نداشتند یک برند جهانی پایهگذاری کنند، آنها فقط یک چیز میخواستند؛ ساختن دوچرخۀ موتوردار!
ایدۀ موتور سیکلت هارلی دیویدسون در سال ۱۹۰۱ و با یک طراحی ساده شروع شد. در آن زمان ویلیام.اس هارلی (William S. Harley) که فقط ۲۱ سال داشت، رویای یک دوچرخه پدالی را میدید که روی آن موتور سوار کرده باشد. او که در میلواکیِ آمریکا زندگی میکرد، مانند تمام پسرهای همسن و سالش عاشق دوچرخه بود.
ویلیام آنقدر به دوچرخه علاقه داشت که در ۱۵ سالگی در یک کارخانه دوچرخهسازی مشغول به کار شد. او در این کارخانه مهارتهایی را یاد گرفت که زمینهساز ساختن اولین مدل از موتور سیکلت هارلی دیویدسون شد. شاید با خودتان بگویید دلیل نامگذاری هارلی دیویدسون چیست؟ ویلیام یک دوست صمیمی به نام آرتور دیویدسون (Arthur Davidson) داشت که همسایه دیوار به دیوار بودند و از کودکی با هم بزرگ شده بودند. ویلیام هارلی و آرتور دیویدسون شب و روزشان دوچرخه بود و با هم روی ایده تبدیل دوچرخه به موتور کار میکردند.
آنها با آزمون و خطا یک موتور کوچکِ ۱۱۶ سیسی و یک چرخ متحرک ۴ اینچی طراحی کردند تا روی دوچرخه پدالی قرار بگیرد. به زودی دو برادر دیگر از خانواده دیویدسون هم به آنها ملحق شدند. خلاصه تیمی متشکل از یک نفر هارلی و سه نفر دیویدسون در یک اتاقک چوبی در حیاط پشتی خانه دیویدسونها مشغول به کار شدند و نام کمپانی را هم هارلی-دیویدسون گذاشتند. هر چهار نفر به توافق رسیدند که ایده اولیه متعلق به هارلی است و اسم او باید اول بیاید. بالاخره در سال ۱۹۰۳ هارلی-دیویدسون کوچولو به دنیا آمد.
نخستین موتور سیکلت هارلی دیویدسون، یک دوچرخه معمولی بود که به یک موتور کوچک وصل و با استفاده از قطعات چوبی ساخته شده بود. این موتورسیکلت نحیف حتی از یک دوچرخه هم کوچکتر بود و موتور ضعیفی نیز داشت و تا دو سال رونمایی نشد. بالاخره نسخه اصلی با کمی تغییرات در سال ۱۹۰۵ به نمایش عمومی درآمد. کمکم موتورسیکلت هارلی پیشرفت کرد و سفارشات آنها زیادتر شد. این ۴ نفر میدانستند که به زودی این اتاقک چوبی دیگر جوابگوی نیاز آنها نخواهد بود. در سال ۱۹۰۶ یک کارخانه جدید در میلواکی ساخته شد و تیم هارلی دیویدسون تعدادی کارمند برای خودش استخدام کرد. خود این ۴ نفر هم مسئولیتهایشان را مشخص کردند:
- ویلیام هارلی: مهندس ارشد و خزانهدار
- آرتور دیویدسون: معاون و مدیر فروش عمومی
- ویلیام دیویدسون: مدیر تولید
- والتر دیویدسون: نماینده شرکت
این رفقای قدیمی تا آخر عمرشان در کمپانی هارلی دیویدسون باقی ماندند و کار کردند و از دنیایی که با هم ساخته بودند، لذت بردند.
پسرِ بد به سربازی میرود
بنیانگذاران هارلی دیویدسون تلاش میکردند تا با قبول سفارشات پراکنده، کسب و کار خود را کمکم گسترش بدهند. اما شانس آوردند چون کسب و کار آنها با شروع جنگ جهانی اول به صورت موشکی رشد پیدا کرد! دولت فدرال آمریکا تعداد ۱۵،۰۰۰ موتور سیکلت هارلی دیویدسون به این کمپانی سفارش داد و قصد داشت تا آنها را بیرون از کشور استفاده کند. نیمی از فروش هارلی دیویدسون در سال ۱۹۱۸ شامل فروش موتورسیکلت به دولت فدرال آمریکا بود. این اتفاق باعث شد تا هارلی دیویدسون به عنوان یک برند قابل اعتماد شناخته شود چون ثابت کرد که برای مبارزه آماده است.
آیا داستان هارلی دیویدسون تراژدی میشود؟
این رونق ادامه داشت و باعث شد تا در سال ۱۹۲۰، کمپانی هارلی دیویدسون در جایگاه اول تولید موتورسیکلت در دنیا قرار بگیرد. همچنین نوآوریها و مهندسیهای جدید این کمپانی زمینهساز تولید موتورهای سریعتر و ایمنتر شد. حتی موتورسواران مسابقهای هم از موتور هارلی دیویدسون استفاده میکردند و هارلی برنده رقابتهای جهانی شده بود. اما همانطور که میدانید هر داستانی فراز و فرود دارد و پسر قصه ما هم استثنا نیست. رکود اقتصادی در دهه ۱۹۳۰ کمپانیهای آمریکایی را میبلعد و سایه شوم آن بر سر هارلی دیویدسون هم میافتد. طوری که هارلی دیویدسون مجبور میشود بجای رشد و پیشرفت، فقط روی زنده ماندن تمرکز کند.
در سال ۱۹۲۹ بازار سهام سقوط کرد و بسیاری از کمپانیها مانند تولیدکنندگان موتورسیکلت را هم با خودش به گرداب برد. اما هارلی-دیویدسون یک پسرِ بد بود و همه میدانند که یک پسرِ بد هیچوقت کوتاه نمیآید! موتورسیکلت قصه ما کت چرمی خودش را پوشید و عینک ریبن زد و از میان طوفان رد شد. این کمپانی برای زنده ماندن کارهای بسیاری انجام داد؛ از طراحی و تولید موتورهای مخصوص پلیس گرفته تا طراحی برای صنعت موتورسازی ژاپن. تنها دو کمپانی موتورسیکلت توانستند از رکود اقتصادی جان سالم به در ببرند، هارلی دیویدسون و ایندین (Indian). حذف شدن رقبا، بازار را برای یکهتازی هارلی دیویدسون آماده میکند و اینگونه این برند تا سال ۱۹۵۰ بدون تغییر باقی میماند.
جنگ دوم بِه از صلح اول
درست است که جنگ در ماهیت خود غمانگیز است، اما برای بسیاری از صنایع و کارخانهها، جنگ حکم نور امیدی برای رشد و توسعه را داشت، مانند کمپانی هارلی دیویدسون. طی جنگ جهانی دوم (۱۹۴۵-۱۹۳۹) دولت فدرال آمریکا دوباره سفارش ۸۰،۰۰۰ موتورسیکلت هارلی را به این کمپانی داد و باعث رشد و رونق آن شد.
در مدت زمانی که این کمپانی محصولات نظامی تولید میکرد، توانست ۴ جایزه از سوی ارتش برای برای بهترین سیستم مکانیکی و مهندسی دریافت کند.
دقیقا در این زمان بود که هارلی دیویدسون به نماد آمریکا تبدیل شد. بسیاری از سربازان برای اولین بار در جنگ با موتورسیکلت هارلی آشنا شدند. برای آنها، موتور هارلی یک تصویر ماندگار از اطمینان، قدرت و حس وطنپرستی بود. این کهنهسربازان پس از بازگشت از جنگ، در زمان خرید موتورسیکلت در فروشگاهها، از صمیم قلبشان هارلی دیویدسون را انتخاب میکردند.
پدرِ بد برای پسرِ بد
آخرین نفر از چهار بنیانگذار هارلی دیویدسون در سال ۱۹۵۰ از دنیا رفت و بسیاری از طرفداران هارلی دیویدسون را به فکر فرو برد؛ یعنی چه کسی هدایت این غول آهنی را برعهده خواهد گرفت؟ طی ۴۰ سال بعد، کمپانی مالکان بسیاری پیدا کرد و هر بار در دستان شخص جدیدی قرار گرفت. اوضاع به قدری بد بود که در پایان دهه ۱۹۶۰هارلی دیویدسون روی مرز ورشکستگی ویراژ میداد. این کمپانی ۹ سال بعد توسط شرکت ماشینآلات و ریختهگری خریداری شد که این دوره بدترین دوره از نظر نوآوری در تاریخ این کمپانی بود.
پسر بد ما، چندین سال بود که دیگر یاغیگری نمیکرد و در افسردگی به سر میبرد تا سال ۱۹۸۱که یک تیم ۱۳نفره از مدیران اجرایی سابق هارلی دیویدسون این کمپانی را خریداری و به بازار بورس معرفی کردند. از آن زمان تا ۲۰سال بعد آنها توانستند رشد دوبرابری را برای شرکت بدست بیاورند. همچنین مدلهای جدیدتر هارلی دیویدسون را عرضه کردند و باشگاه مالکان هارلی دیویدسون (HOG) را راه انداختند که یک میلیون عضو در سراسر دنیا دارد. کمپانی هارلی دیویدسون تا همین حالا مشغول رشد و گسترش بوده و به صورت مستقل اداره میشود. اما رشد هارلی در قرن ۲۱ تنها از طریق نوآوری اتفاق خواهد افتاد.
در مراسمی که برای کشف استعداد طراحی با موضوع هارلی دیویدسون در آلمان برگزار شده بود، طرح زیر رتبه اول را به خود اختصاص داد. یعنی آینده هارلی چه میشود؟ آیا غولآهنی به آدمآهنی تبدیل خواهد شد؟!
هارلی؛ نماد آمریکا، رویای آمریکایی
حتی سایه موتور سیکلت هارلی دیویدسون هم قابل شناسایی است! امروز دیگر هارلی تصویر آمریکاست. در سراسر دنیا کلابهای بسیاری با محوریت هارلی دیویدسون وجود دارند که موتورسواران عشقِ هارلی در آنها دور هم جمع میشوند و دستجمعی به سواریهای طولانی در جاده میپردازند. علاقمندان به این برند، به دنبال کشف یک تجربه ناب از موتورسواری هستند.
با این حال فرهنگ موتور و موتورسواری هم مانند تمام چیزهای دیگر در قرن بیست و یکم در حال تغییر است، هم برای موتورسواران تفننی و هم برای موتورسواران حرفهای لیگها. ژاپنیها با ۴ برند سوزوکی، هوندا، کاوازاکی و یاماها در هر دو حوزه وارد شدهاند و رقابت شدیدی بین آنها و هارلی دیویدسون شکل گرفته است. درست است که هارلی ریشه در خاطرات دارد و به فرهنگ آمریکا گره خورده است، اما با این حال تلاش میکند تا افقهای جدید را کشف کند و روی نسل جدید هم سرمایهگذاری کند. درباره جایگاه این برند در قلب آدمها یک جمله معروف وجود دارد که میگوید هیچکس نام یاماها را روی بدنش خالکوبی نمیکند!
!Bad toys for Bad boys
اگر به رویدادهای بزرگ موتورسواری در هرکجای دنیا نگاه کنید، رد پای هارلی و HOG معروفش را خواهید دید. هفته دوچرخه Daytona یا Sturgis در آمریکا یا هفته دوچرخه در اتریش و همچنین رویداد Harley’s Days در کشورهای مختلف. بیش از ۱۰۰،۰۰۰ موتوسوار در این گردهماییها شرکت میکنند. در این رویدادها انیمیشن و فیلم نمایش داده میشود و رقابتهای نمایشی دوچرخه و کنسرتهای بزرگ برگزار میشود.
همه چیز در این رویدادها درباره فلسفه و سبک زندگی هارلی دیویدسون است. ما آدمها موجوداتی اجتماعی هستیم و نیاز داریم تا به گروه تعلق داشته باشیم. گروه به ما هویت میدهد و ما را زنده نگه میدارد. احساس تعلق به گروه، برای بودن و شدن حیاتی است. به همین خاطر است که هارلی دیویدسون مهم میشود. هارلی گروهی به وسعت تمام جهان است که به آدمهای بسیاری احساس تعلق داده میدهد.
چهارشانه با صدای بم
هارلی سنگین است و بسیاری از آدمها را به اشتباه میاندازد. خیلیها فکر میکنند که برای راندن هارلی دیویدسون باید سنگین وزن و قدرتمند باشند. درست است که فرمان هارلی زیاد دور نمیگیرد و لاسیتکهای آن بزرگ است، اما به این معنی نیست که موتورسوار باید حتما درشتاندام باشد. هارلی به دلیل مرکز ثقل پایین، ثبات مناسبی روی جاده دارد. شما برای راندن موتور هارلی فقط باید قلق آن را یاد بگیرید و بعد از چند بار تمرین میتوانید با تنظیم گاز و حرکات بدن آن را کنترل کنید.
زمانی که برای اولین بار صدای موتور هارلی دیویدسون را میشوید، فکر میکنید که این موتورسیکلت مشکلی دارد و دارد خاموش میشود. اما اینطور نیست! در سیستم موتورهای اولیه هارلی دلکویی وجود نداشت تا زمان جرقه زدن را تنظیم کند. به همین دلیل هر دو شمع با هم و بدون در نظر گرفتن زمان مناسب، جرقه میزدند و این صدای قشنگ با انفجار مقداری از سوخت باقیمانده در حین خروج از موتور منفجر تولید میشد. صدای موتور سیکلت هارلی دیویدسون کپیرایت دارد و هیچ کمپانی دیگری نمیتواند آن را تقلید کند.
خلاقیت تا بینهایت در کمپانی هارلی دیویدسون
هارلی دیویدسون با دوباره طراحی کردن دوچرخههای گردشگری، دوباره به دوران خلاق خود بازگشته است. این کمپانی تعدادی از دوچرخههای قدیمی و محبوب خود را بازسازی و تولید کرده است تا تعداد بیشتری دوچرخه برای مشتریانش در خط تولید داشته باشد. خط تولید هارلی در سال ۲۰۱۹ حتی شامل موتور الکتریکی هارلی دیویدسون هم میشود.
این موتورهای الکتریکی همان صدای مخصوص هارلی را خواهند داشت و حس سواری با آنها متفاوت از قبل نیست.
مدیرعامل این کمپانی گفته است که این موتور سیکلت برقی قطعا توجه علاقهمندان به موتورسیکلتهای سنگین را به خود جلب خواهد کرد. هارلی قرار است این موتور سیکلت را با سه رنگ مشکی براق، زرد مات و نارنجی به بازار آمریکا عرضه کند.
هارلی در ایران؛ پلیس به دنبال پسرِ بد!
در دوران قبل از انقلاب هارلی دیویدسون در ایران نماینگی رسمی داشت و یکی از مهمترین موتورسیکلتهای سازمانی و اداری و اسکورت سیاستمداران در ایران بود. این موتورسیکلت به طور گسترده مورد استفاده پلیس قرار میگرفت و بیشتر هارلی دیویدسونهای موجود در ایران، موتورسیکلتهای پلیس بودند که به سفارش نیروهای نظامی وارد کشور شده بودند. این موتورسیکلتها کیفیت بهتری نسبت به مدلهای معمولی داشتند و در ساخت آنها از مواد بهتری استفاده شده بود.
این موتورسیکلتها تا اواخر دهه ۱۳۶۰ در اختیار پلیس بود و در انبارها قطعات یدکی بسیاری از هارلیها موجود بود. با گذشت سالها این گنجینههای با ارزش توسط ارگانها به مزایده گذاشته شد و صدها دستگاه از آنها از کشور خارج شدند.
رفیق سفر من
صبح دوشنبه است. از خواب بیدار میشوم و همه چیز مثل همیشه به نظر میرسد. همان تخت و همان صبحانه و همان پیامهای تلگرامی. چشمهایم از بیخوابی زیر دوش میسوزد و همه چیز همان شکلی است که باید باشد. من همان کارهایی را انجام میدهم که دیروز و هفته قبل انجام دادهام. هرچیزی که خوشحالم میکرد حالا دیگر بخشی از زندگی روزمرهام شده است. کارها به همان روال گذشته پیش میروند و من شبیه به همه شما هستم. تنها فرق من با شما این است که من یک هارلی دیویدسون دارم!
ریموت را میزنم و درِ پارکینگ قیژقیژکنان بالا میرود. بند آلاستارم را سفت میکنم و کیفم را کَجَکی میاندازم. من آمادهام! نور به درون گاراژ میتابد و هارلی نقرهای من با آن هیبت اسطورهای کمکم نمایان میشود… چشمش به من میافتد اما لبخند نمیزند. هارلی هیچوقت نمیخندد. نگاهش که میکنم ته دلم میریزد! چهرهاش مصمم و نگاهش مطمئن است، انگار که از تمام رازهای من خبر داشته باشد. چیزی نمیگوید، ما حرف نمیزنیم. رسم رفاقتمان از اول اینطوری بوده است.
در صیقل تنش خودم را میبینم و تصویرم چند برابر شده است؛ اووه! چقدر از خودم بزرگترم!
آره هارلی! من با تو بزرگترم! سکوت بینمون عمیقه رفیق و روز من شبیه همیشه نیست. جاده امروز فرصت نابِ اندیشیدنه؛ به زندگی، به خودم، به زن بودنم…
زیبا بود بانو ممنون از متن و تاریخچه زیبای که نثر کردید
سلام دوستان
پدرم یکی از این هارلی هارو داشت و الآنم پیش من توی اتاق خوابمه.روش کاورکشیدم و همیشه بهش نگاه میکنم.دوستان وآشنایان هم حتی از راه های دور واسه فروشش بهم زنگ میزنن.امامن قصدفروش ندارم.پدرم ساله۸۸فوت کرد.و از سال ۵۳دست بابام بوده.هم زیباست،هم خشن،هم سنگین،هم دوست داشتنی و هم…….
عتیقه است واسه من.خاطره زیاد داریم ما باهاش.
عالی و بدون نقص ممنون
هارلی دیویدسون یکی از اصلی ترین موتورسیکلت هایی است که در ایران به عنوان وسیله نقلیه سازمانی ادارات و پلیس مورد استفاده قرار گرفت.
کاملا درست است
با سلام خدمت دوستان سرکار خانم رزاقی انشا الله اگر خدا بخواهد نظر دارم یک دستکاه هارلی دیوتسون ۲۰۱۹ جدید که مخصوص سفر است وارد کنم
من با ۲۵۰ نفر خانم کارمیکنم و فقط دومرد در کارخانه من هست یکی خودم ویکی نگهبان
ونیز حاضرم یک دستگاه موتور سیکلت به یک خانم هدیه بدهم
متن بی نظیر بود و از همه قشنگتر اینه که یه خانم اون رو نوشته . کسی که هارلی انتخاب میکنه یعنی خط شکنه و مثل اکثر مردم به دنبال ماشین نمیره . خاص پسند و به قول خیلی از هارلی سوار ها حتما هم نباید مثل بقیه ادا و لباس هارلی رو پوشید . روندن خود هارلی یعنی لذت بردن از رانندگی
از لطف شما سپاسگزاریم 🙂
پس شماهم مثل من هارلی سوار هستی دوست عزیز ؟
فکر کنید اگر یک روز زنها ( خانمهای عزیز ) نبودن چه اتفاقی می افتاد
سپاسگزاریم 🙂
همین خانوم ها چه ایرانی و غیر یه کار هایی با موتور سیکلت میکنن که صد تا مرد نمیتونه انجام بده تعصبی نباشیم همین محتوایی که تولید کردند واقعا نظر منو در مورد هارلی عوض کرد
از توجه شما سپاسگزاریم
اصلا خوشم نمیاد یه زن در کارهای مردونه دخالت کنه
چیزی تحت عنوان کار مردانه/کار زنانه وجود ندارد.
عموما نقشهای اجتماعی هستند و قابل تغییر.
یک زن میتواند موتورسواری کند و یک مرد نیز میتواند آرایشگر باشد.
والا این زن خیلی بهتر از مردا تولید محتوا کرده و اطلاعات خوبی در اختیارمون داد! تعصبی نباش دوست من!
مرسی از شما خانوم به کارتون ادامه بده و شاد و موفق باشی
از شما سپاسگزاریم
سلام خدمت خانم رازقی من حاضرم یک دستگاه موتورسیکلت در اختیار شما بزارم تا پوز یک سری مردها مثل پدر بنده زده شود و اینکه من در کارخانه ام تعداد ۲۵۰ نفر خانم دارم و ۲ نفر مرد که خیلی از کارشان راضی هستم
از پیشنهاد شما استقبال میکنیم 🙂
محتوای کارتان هم خیلی جالب بود
از لطف شما سپاسگزاریم 🙂
من خودم یک هارلی دیودسون قدیمی و کلکسیونی دارم مال پلیس ده ۵۰ با تشکر
چقدر عالی!!!
دلیلشم اینکه تو یه مرد نیستی نگران نباش
مرتیکه حسود دهنت رو ببند یعنی خوشم نمیاد. جیگرم حال اومد که یه خانم نویسنده این متنه. رویای آمریکایی رو زنده کردید خانم رزاقی. موفق باشید
جای تاسفه … بجای محافظت از رویای آمریکایی از ادب و طرز حرف زدنتون محافظت کنید!!
تا یادم نرفته، تشکر بابت مقاله جامع و کاملتون خانم رزاقی…کسی که عاشق هارلی دیویدسون باشه میتونه چنان مطلب نغز رو به بند تحریر برسونه..تشکر